زنان شاهنامه

ساخت وبلاگ
متن نوحه حضرت عباس -(یـاورم عبّاس ، آب آورم عبّاس)۲۳دنبال کردن این شاعر۱۰۲۴۴۱۲یاورم عباسیـاورم عبّاس ، آب آورم عبّاسای علمدارِ ، سرلشکـرم عبّاسبـاورم عبّاس ، رزم آورم عبّاسسوزد از داغت ، پا تا سرم عبّاس******من که بعد از تو ، بی یـار و تنهایمبر سر نعـشـت ، افـتـاده از پایممی روی امـا ، می سـوزم از داغـتیـک تنـه تنهـا ، در بیـن اعدایمای امیـرِ من ، برخیـز و غوغـا کنبـذر امّیـدی ، در سینـه برپـا کنشیـر میدانـم ، سـالار بی دستـمخیز و رحمی بر ، گل های تنها کنیـاورم عبّاس ، آب آورم عبّاسای علمدارِ ، سرلشکـرم عبّاس******تیـغ بی یـاری ، در دل فرو گشتـهپایـة جـانِ ، مـن زیر و رو گشتـهداد از این ماتم ، بیداد از این ماتمخیـمـه درگیـرِ ، داغِ عمـو گشتـهساقیِ لشکر ، کو دست و بـازویَتکی زده فـولاد ، بر طـاق ابـرویَتمانـده ام حیران ، از این دَغَل کاراننیزه بوسیـده ، چشـم خداجـویَتیـاورم عبّاس ، آب آورم عبّاسای علمدارِ ، سرلشکـرم عبّاس******بر تو می نـازم ، ای نایِ خشکیـدهمثل تو سقـّا ، کی در جهان دیـده؟داغ هجـرانـت ، ای بـاوفـا یـارمجایِ جایـم را ، غـم درنـَوَردیـدهمشـک امّیـدِ لـب تشنگـان پـارهبر سـرِ سـاحل دیـدم به یک بارههـمـرهِ آهــت ، آهــم رَوَد از دلاز تـنـم رفـتـه ، دیگـر رهِ چـارهیـاورم عبّاس ، آب آورم عبّاسای علمدارِ ، سرلشکـرم عبّاس******یـارِ افتـاده ، بـر پهـنـة سـاحـلباورِ هجـران ، مشکـل بوَد مشکـلمن که می سـوزم ، اما زَنَـد خنـدهاز سـرِ کینـه ، بر رویِ من قـاتـلای زده بوسـه ، بر تیغ و شمشیرهاپـاره پـاره تـن ، از نـاوک تیـرهااز خداوند خواه ، بر سروری بخشدعُمـر با عـزت ، با حُسـن تقدیرهایـاورم عبّاس ، آب آورم عبّاسای علمدارِ ، سرلشکـرم عبّاس******یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۴ زنان شاهنامه...
ما را در سایت زنان شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarvatazeh بازدید : 41 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 15:34

نوحه واحد شب عاشورا -(شب آخر شد بیا بنشین خواهر من)۱۸دنبال کردن این شاعر۵۲۴۷۹شب آخر شد بیا بنشین خواهر منبیا بنشین نور هر دو چشم تر منبیا بنشین که رسیده وقت جدایی ای خواهر منرسیده نوبت که جان را سازم فدایی ای خواهر من(تو نور چشم حسینی/تو مهتاب عالمینی)(۲)تحمل کن خواهر زارم درد دوریکه سهم تو گشته از دنیایت صبوریالوداع،خواهر زار و غمینم(۲)بیا تا با تو وصیت گویم نگارمخزان گردد عصر فردا فصل بهارمز بالای تل ببینی شمری نشسته رو سینه ی منمهیا شو رختی از غربت را کنی خواهر جان تو بر تن(خدا حافظ جان خواهر/روم بر دیدار مادر)(۲)سلامت را می رسانم بر مادر خودسپارم دست تو طفلان و دختر خودالوداع،خواهر زار و غمینم(۲)بیا قربان تو جان این بچه هایمحسین جان قرآن بخوان این لحظه برایمکه بعد از این سوز صوت تو نشنوم ای زیبا نگارممنم چون تو فصل پاییز است بعد تو این فصل بهارم(حسین جان ای حاصل من/غم تو شد قاتل من)(۲)بگو جانا در فراقت زینب چه سازدچگونه امید خود را خواهر نبازدالوداع،ای نور چشمان تر من(۲)وحید زحمت کش شهریچهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۷ نوشته شده توسط وحید زحمت کش شهریشاعر:وحید زحمتکش شهریمتن شعر نوحه شب عاشورا -(امشب دل اهل حرم را غم گرفته )۱۵دنبال کردن این شاعر۵۹۱۸۹امشب دل اهل حرم را غم گرفتهدر کنج خيمه خواهرى ماتم گرفتهدم نينوايى _ امان از جدايىبرادر حسين جانصوت غريبى را نبينم بر زبانتکشتى مرا با اين ترک هاى لبانتبوسم تمام بند بند استخوانتمرو نازنينم _ غمت را نبينمبرادر حسين جانمن يک تنه گردم سپاهت اى اميرمبا ديده پر اشک دامانت بگيرمدستت بنه بر سينه ام تا که نميرمحسين جان حبيبى _ نبينم غريبىبرادر حسين جانکم گريه کن اى غم کشيده خواهر منبايد که صبرت تو باشى ياور منگويم براى تو چه ايد بر زنان شاهنامه...
ما را در سایت زنان شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarvatazeh بازدید : 44 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 15:34

قتلگاه -(از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین)۱۲دنبال کردن این شاعر۱۷۶۰۱از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسیندست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسینسوی دشمن عصمت کبرا هراسان آمدهپا برهنه وا اخا گویان بمیدان آمدهزینب بی خانمان با چشم گریان آمدهاز برای دیدن شاه شهیدان آمدهدید در دریای خونین دست و پا میزد حسیندست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسینامر بر آن دختر زهرا چنین دشوار شددر میان معرکه بی یار و بی غمخوار شدچاره ی دیگر ندیده عاقبت ناچار شدملتجی بر ابن سعد کافر غدّار شددید در دریای خونین دست و پا میزد حسیندست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسیندستها بر سر بزد با ناله و فریاد و آهگفت زینب ای عمرسعد لعین و رو سیاهمیکشند این قوم حسینم را تو مینمایی نگاهیک مسلمان نیست آیا در میان این سپاهدید در دریای خونین دست و پا میزد حسیندست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسینصوت زینب را شنیده چشم خونین کرد وابر تکلّم آمده گفتا غریب کربلاتو مکن اینجا توقف رو بخیمه خواهرااز برای قتل من میاید آن شمردغادید در دریای خونین دست و پا میزد حسیندست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسینمنتظر برگشت آن غمخواره برسوی خیامجمع میکرد آل طاها را بیک خیمه تمامشد بلند آواز تکبیر صدای اهل شامبانگ زد از آسمان روح الامین قتل الامامدید در دریای خونین دست و پا میزد حسیندست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین«غمگینا» زین محنت غم جمله ذرّات جهانضجه و ناله کنان بوده همه قدوسیانفاطمه بر سر بزد آمد بفریاد و فغانگفت یا جدا ببین آیا چه کرده است امتاندید در دریای خونین دست و پا میزد حسیندست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسینجمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۴۹ نوشته شده توسط یوسف اکبری شاعر:مرحوم ملا عبادالله غمگین اردبیلینوحه های دهه ی اول محرم۹۸ زنان شاهنامه...
ما را در سایت زنان شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarvatazeh بازدید : 40 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 15:34